شنیدم که رستم فلان کاره بود ( جنگجو)
فلان جای ایشان کمی پاره بود (آرنج)
دو دستش همیشه فلان جاش بود (کمر)
فلانش همیشه فلان جاش بود ( سپر به کمر)
فلان چیز او تا نک پاش بود (شمشیر)
چو راه فلانش همی تنگ شد (صبر)
فلان با فلانش سر جنگ شد (عقل و احساس)
چو رستم فلانش همی راست شد (عزم و اراده)
فلان کردنش خوردن ماست شد (جنگ)
آخرین ارسال های انجمن
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
![]() |
0 | 1668 | mehdi |
![]() |
0 | 1586 | mehdi |
![]() |
0 | 1596 | mehdi |
![]() |
0 | 1446 | mehdi |